سپینودسپینود، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

عشق کوچک زندگی ما

عکس......

  سلام عشق مامان بالاخره عکسای آتلیه بدستمون رسید عزیز دلم         مامان عاشقته عروسک کوچولو ،امیدوارم همیشه سالم و خندون باشی گل من   ...
20 آبان 1392

بازم مریضی....

سلام قشنگم مامان فدات بشه که بازم مریض شدی عسلم ،اون هفته یک کم آبریزش بینی داشتی و تک و توک سرفه می کردی بردمت دکتر که آقای دکتر گفت مریضیت جدیه و دچار برونشیت حاد شدی ،مامان برات بمیره که وقتی سرفه میکنی و با خس خس نفس میکشی کاری ازم بر نمیاد تا برات انجام بدم گل قشنگم راستی مامانی آقای دکتر برات 2تا آمپول تجویز کرد که شد اولین آمپول زدن عشق من،امیدوارم وقتی بزرگ شدی از آمپول نترسی الان تقریبا یک هفته است که مریضی جوجه کوچولوی من ولی هنوزم سرفه و خس خس سینه ات خوب نشده و من خیلی خیلی غصه میخورم زود خوب شو دخترم مامان خیلی نگرانته راستی عکسای آتلیه ات رو گرفتیم با اینکه از کارشون راضی نبودم ولی خب عکسات بدم نشده قول میدم پست بع...
11 آبان 1392

10ماهگی عشقم

عزیزههههههههههههههههههههه دلم 10 ماهگیت مبارک باشه عسل مامان .ایشالله 100 ساله شی فدات شم . عشقه مامان اومدم برات بنویسم این چند وقته چه کارایی یاد گرفتی . خیلی شیرین شدی فدای کارای قشنگت بشم من. یاد گرفتی خیلی خوشگل دست میزنی . تا برات دست میزنیم دستای خوشگل کوچولوت و میبری بالای سرت و نانای میکنی و تند تند خودتو تکون میدی من برات ضعف میکنممممممممممم به خدا . کلمه هایی که میگی فدات شم : بابا بهههههههههه ( خوردنی که میبینی تند تند میگی به ) البته خیلی هم جیغ می کشی همه جارو میگیری و میری بالا . از پله آشپزخونه عین فرفره بالا میری ولی نمیتونی فعلا پایین بیای .. خیلییییییییی خوب چهار دست و پا میری . جدیدا دخترم یه دندو...
4 آبان 1392

مامان غمگین

سلام دردونه مامان عسلم دیدی از چیزی که میترسیدم سرم اومد باز شما عفونت ادرار داری چندساعت پیش زنگ زدم آزمایشگاه گفتن عفونت داشتی نمی دونی چقدر غصه خوردم از اون موقع بازم وزن کم کردی و بی قراری، خدا کنه امروز بتونم از دکترت نوبت بگیرم چون دیشبم بدجور تب داشتی مامان برات بمیره که تا یه کم جون می گیری دوباره مریض میشی،شاید من از خوب مراقبت نمیکنم عسلم ببخش اگه مامان بدی هستم،بیشتر از همه دنیا دوست دارم خدای مهربونم خودت از دختر کوچولوی من مراقبت کن ...
1 آبان 1392

نگاهی گذرا.....

سلام عشق و امید مامان عزیزدلم ببخش که انقدر دیر اومدم وبلاگت ،آخه سرم خیلی شلوغه اصلا باورم نمیشه که 9 ماهگیتم داره تموم میشه انگار همین دیروز بود که تو شکم مامان بودی ،مامان برا دیدنت و اومدنت لحظه شماری می کردم راستی عروسک مامان بالاخره بابا موفق شد یه پست بهتره تو شرکت بگیره ولی خب الان انقدر درگیر یادگیری و جابه جایی کارشه که ما کمتر میبینیمش حالا از شما بگم که چند تا کلمه میگی فدات بشم من بابا- آبه-به به و دوباره داری دندون درمیاری 2 تا نیش پایینیت داره میزنه بیرون می دونم خیلی درد میکشی برات بمیرم که کاری از دستم برنمیاد الان چند روزه که دوباره وزنت اومده پایین من بدجور استرس گرفتم که نکنه بازم عفونت اومده باشه سراغت....
29 مهر 1392

کنترل 9 ماهگی

عشق مامان روز پنجشنبه با هم دیگه رفتیم مرکز بهداشت برای کنترل شما قد: 75     وزن : 8300      دورسر:44.5 مامان خیلی خوشحال شد که وزن شما یه کم رفته بالا ولی خب امکانش هست وزنه بهداشت زیاد نشون داده باشه آخه وقتی بغلت میکنم به 8 کیلو ها نمیخوری   عزیز دل مامان خوب بخور که یک کم تپلی بشی   خدای مهربونم هزاران هزار بار شکرت میکنم به خاطر این نعمت عزیز ...
7 مهر 1392

9 ماهه شدی عشق مامان

                                                                 سلام سلام ناز گل مامان ماهگیت مبارک خانمی برات بگم از این ماه........................  خیلی شیطون شدی خیلیییییییییی یه دقیقه تنهات بذارم یه بلایی سر خودت میاری فسقلی تابهت میگم دست دسی سریع شروع میکنی به دست زدن و رقاصی هرچیزی رو میگیری و بلند ...
3 مهر 1392

خدای مهربون

عزیز مامان، امیدوارم همیشه دستای قشنگت تو دستای خدای مهربون باشه هیچ وقت فراموشش نکن گلکم.........  نامه ای از طرف خداوند من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره میكنم . لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نیاز ندارم. اگر در زندگی وضعیتی برایت پیش آید كه قادر به اداره كردن آن نیستی، برای رفع كردن آن تلاش نكن . آنرا در صندوق( برای خدا تا انجام دهد) بگذار . همه چیز انجام خواهد شد ولی در زمان مورد نظر من ، نه تو . وقتی كه مطلبی را در صندوق من گذاشتی ، همواره با اضطراب دنبال(پیگیری) نكن .  در عوض روی تمام چیزهای عالی و شگفت انگیزی كه الان در زندگی ات وجود دارد تمركز کن . ناامید نشو ، توی دنیا مردمی هستند كه رانن...
16 شهريور 1392