سپینودسپینود، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

عشق کوچک زندگی ما

کنترل 9 ماهگی

1392/7/7 11:29
نویسنده : مامان جون
136 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان روز پنجشنبه با هم دیگه رفتیم مرکز بهداشت برای کنترل شما

قد: 75     وزن : 8300      دورسر:44.5

مامان خیلی خوشحال شد که وزن شما یه کم رفته بالا ولی خب امکانش هست وزنه بهداشت زیاد نشون داده باشه آخه وقتی بغلت میکنم به 8 کیلو ها نمیخوری

 

عزیز دل مامان خوب بخور که یک کم تپلی بشی

 

خدای مهربونم هزاران هزار بار شکرت میکنم به خاطر این نعمت عزیز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله آزاده
8 مهر 92 13:51
نیکوس کازانتزاکیس نقل می کند که در دوران کودکی، یک پیله کرم ابریشم را بر روی درختی می یابد، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد. اندکی منتظر می ماند، اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب بخشد. با حرارت دهان خود آغاز به گرم نمودن پیله می کند، تا این که پروانه خروج خود را آغاز می کند. اما بال هایش هنوز بسته اند و اندکی بعد می میرد. او می گوید: بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود، اما من انتظار کشیدن نمی دانستم. آن جنازه ی کوچک تا به امروز، یکی از سنگین ترین بارها، بر روی وجدان من بوده است. اما همان جنازه باعث شد درک کنم که یک گناه حقیقی وجود دارد: فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان. بردباری لازم است و نیز انتظار زمان موعود را کشیدن شاهد بودن وسختی کشیدن عزیزان و صبوربودن و مقاومت کردن، و با اعتماد راهی را دنبال کردن که خدا برای زندگانی ما و فرزندانمان برگزیده است. اگر پوسته تخم مرغی که ترک خورده و جوجه میخواهد سر از تخم بیرون آورد به شکستن آن کمک کنید یقین بدانید پس از مدتی جوجه بیمار خواهد شد باید جوجه سختی بکشد تا پوسته را بشکند تا سالمتر و قویتر پا به زندگی گذارد. نگذارید هیچ چیز و هیچ کس جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت بگیرد بگذارید فرزندانتان زمین بخورند تا تجربه کنند اینقدر آنها را یاری نکنید هیچ وقت نگران شکست های فرزندان خود نباشید،چرا که همان شکست شاید، رهگشای موفقیت و درخشش او باشد. هیچ گاه بار مسئولیت کسی را به دوش نکشید. جلوی تحقیر شدن او را نگیرید. آسیب های او را به جان نخرید. بگذارید تا همین فشارها موجب شکوفایی او شوند. دانه ای که سعی دارد خود را از دل خاک به بیرون بکشد را، از خاک در نیاورید. پیله پروانه ای که خود را با سختی از درون به بیرون می کشد را، پاره نکنید. پوسته تخم مرغی که جوجه ای سعی دارد آن را بشکافد و بیرون بیاید، نشکنید. چرا که شما دریچه های خروج از عالم تاریک و تنگ و رنج آور را به روی آن ها خراب می کنید و مانع پیش روی آن ها در مسیر رشدشان می شوید. گاه تنها تماشا کردن این صحنه ها کافی است. بر خودخواهی های خود غلبه کنیم بر حس مالکیت خود بر طمع خود بر زیاده خواهی ها و عواطف آسیب رسان خود مسلط شویم و دریچه های خیر را به روی فرزندانمان بگشاییم.
خاله آزاده
28 مهر 92 14:08
یاد من باشد از فردا جور دیگر باشم بد نگویم به هوا، آب، زمین مهربان باشم با مردم و فراموش کنم، هر چه گذشت خانه ی دل، بتکانم ازغم و به دستمالی از جنس گذشت بزدایم ،تار کدورت، از دل مشت را باز کنم، و به لبخندی خوش دست در دست زمان بگذارم یاد من باشد فردا دم صبح به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم و به انگشت نخی خواهم بست تا فراموش، نگردد فردا زندگی شیرین است، زندگی باید کرد گرچه دیر است ولی کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید به سلامت ز سفر برگردد بذر امید بکارم، در دل لحظه را در یابم من به بازار محبت بروم فردا صبح مهربانی خودم، عرضه کنم یک بغل عشق از آنجا بخرم یاد من باشد فردا به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در چشم بر کوچه بدوزم با شوق تا که شاید برسد همسفری، ببرد این دل مارا با خود و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست یاد من باشد فردا باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست و بدانم که اگر دیر کنم، مهلتی نیست مرا و بدانم که شبی خواهم رفت و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی یاد من باشد باز اگر فردا، غفلت کردم آخرین لحظه ی از فردا شب، من به خود باز بگویم این را مهربان باشم با مردم و فراموش کنم هر چه گذشت