عشق کوچک زندگی ما

عزیزم امروز روز توست ، امیدورام از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری و به تمام خواسته های زندگیت برسی مامان بیشتر از همه دنیا دوست داره ...

                                                                                                            &...

  سلام سلام سپینود خوشگلم  یه عالمــــــــــــــه مبارکه 8 ماهگیت اصلا باورم نمیشه اینقدر زود میگذره انگار دیروز بود برای اومدنت لحظه شماری میکردم خیلییییییییی دوستت دارم خیلییییییییی عشـقم   اینقدر روز به روز شیرینتر میشی که بعضی وقتا محکم بغلت میکنم فشـــــــارت میدم   یه عالمه حرفای بامزه میگی (ببه،دد،آقا......) اینقده صدات خوشگله که نگوووووووو دس دسی میکنی وقتی این کارو میکنی میخوام بخورمت بس که شیرین میشی از اخلاقه مهربونت بگم که هر کی میبینه کلی قربون صدقت میره تو پارک بغل همه میری عزیزدردونه  چندوقت پیش یه خانمه میگفت خیلی عجیبه یه بچه همینجوری بره توی...

...

سلام عشق مامان پنجشنبه عروسی آرمین و فریبا جون بود شما کلی خوش گذروندی نانای کردی ، همش دست میزدی قربونت برم برات وقت آتلیه گرفته بودم کلی هم عکس گرفتیم ازت....... مامان فدای خوشگلی و خوش اخلاقیت  بشه عزیز دردونه که هر جا میریم همه عاشقت میشن   اینم عکسات خوشگلم ...

سلام به دخمل گـــــــلم مامان جون دو هفته پیش رفتیم شمال به شما که خـــــــیلی خوش گذشت دریا رو که دیدی نمیدونستی از خوشحالی چه کار کنی  دست میزدی ....جیغ میزدی سال پیش که رفتیم دریا تو شکمم بودی خیلی دلم برا روزایی که فقط مال من بودی تنگ شده عکسای خوشگلت رو میذارم ادامه مطلـــب               ...

مامان فدای خنده هات بشه........... اولین نشستن عشقم 7ماهگی عسل خانوم ...

سلام گل مامان هفته پیش چهارشنبه جواب آزمایشتو گرفتیم که عفونت نشون می داد وقتی رفتیم دکتر گفتن شما باید بستری بشی عزیزدلم من و بابا داشتیم از ترس و دلهره می مردیم، من که تو خیابون همش گریه میکردم نمی دونستیم چیکار باید بکنیم خلاصه اینکه باباجونت گفت نمی ذارم بچمو بستری کنن...... چون دکتر گفته بود باید آزمایشت تکرار بشه رفتیم خونه دایی سعید که نزدیک بیمارستان بود چندبار آزمایشتو تکرار کردیم مردیم و زنده شدیم تا جواب آزمایش و سونوگرافیتو بگیریم که دکتر گفت فعلا آنتی بیوتیک بخوره تا 10 روز دیگه آزمایش مجدد.... هفته بدی داشتیم امیدوارم دیگه هیچوقت برات مشکل پیش نیاد عروسک مامان ...

اولین قرتی بازی: 02/01/92 اولین گریه:3/10/91 اولین خنده:18/11/91 اولین واکسنی که با مامان زدی:3/12/91 اولین خیابون گردی: 27/12/91 اولین آغو گفتن: 27/12/91(قربونت برم همش میگی آقااااااااا) اولین مسافرت:3/1/92 اولین غلت:20/1/92 اولین کالسکه سواری:3١/1/92 اولین صداهای قشنگ: 12/2/92 اولین روروئک سواری:13/2/92 اولین غذا خوردن:7/3/92 اولین گرفتن پا : ٩/٣/٩٢ اولین خوردن شصت پا : ١٧/٣/٩٢ اولین سینه خیز رفتن : ٢٠/٣/٩٢ ...