سپینودسپینود، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

عشق کوچک زندگی ما

واکسن 6ماهگی

دختر نازم  به خاطر نیمه شعبان و سرکار رفتن مامان این دفعه واکسنتو با دوروز تاخیر زدیم   وقتی رفتیم دخملی واکسنشو بزنه اول با لب خندون رفتیم بعد با چشم گریون برگشتیم   البته دخترم زیاد گریه نکرد فقط همون لحظه بود که مامان سریع بغلت کرد تا آروم بشی   سپینود در 6ماهگی : وزن 7500         قد  71               دور سر  42.5 ...
6 تير 1392

الفبای زندگی

  الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم پ: پویاپی برای پیوستن به خروش حیات.... ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها ج: جسارت برای ادامه زیستن چ: چاره اندیشی برای گریز از گرداب اشتباه ح: حق شناسی برای تزکیه نفس خ: خودداری برای تمرین استقامت د: دور اندیشی برای تحول تاریخ ‌ذ: ذکر گوپی برای اخلاص عمل ر: رضایت مندی برای احساس شعف ز: زیرکی برای مغتنم شمردن دم ها ژ: ژرف بینی برای شکافتن عمق دردها س: سخاوت برای گشایش کارها ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج ص: صداقت برای بقای...
5 تير 1392

نیم سالگی عشقم

            شش ماهگیت مبارک دخملکم... سلام سلام صد تا سلامممممممممممممممممممممممممممم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااا سپینود خوشگلم نیم ساله شدی عزیزم مامانی قربونت بره که اینقدر زود داری بزرگ میشی اصلا باورم نمیشه که 6 ماه به این زودی گذشــــــــــــــت میخوام از شیطونیات بگم که روز به روزم بیشتر میشه طلا خانم من از کجا شروع کنم ... از دندونات بگم که حسابی داره اذیتت میکنه خدا کنه زودتر دربیان راحت بشی دردت به جونممم دیگه نگهداریت افتاده رو دوش مامانی و بابایی و باباجونت.....  خلاصه اونا حال میکنن با یه دختــــــــــر بلا راستی عاشق باباجونتی...
3 تير 1392

مادرانه ها

شب ها زود بخواب. صبح ها زودتر بیدار شو. .. نرمش کن. بدو. کم غذا بخور. زیر بارون راه برو. گلوله برفی درست کن. هر چند وقت یک بار نقاشی بکش. در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن. سفید بپوش. آب نبات چوبی لیس بزن. بستنی قیفی بخور. به کوچکتر ها سلام کن. شعر بخون. نامه ی کوتاه بنویس. زیر جمله های خوبی که تو کتاب ها هست خط بکش. به دوست های قدیمیت تلفن بزن. شنا کن. هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو بکن. خواب ببین. چای بخور و برای دیگران چای دم کن. جوراب های رنگی بپوش. مادرت رو بغل کن. مادرت رو ببوس. به پدرت احترام بذار و حرفاش رو گوش کن. دنبال بازی کن. اگر نشد وسطی بازی کن. به برگ درخت ها دقت کن. به بال ...
2 تير 1392

اولین روز کاری

عروسک مامان سلام امروز مامان بعد 7 ماه برگشته سرکار، این اولین بار که ازت دور شدم خیلی دلم برات تنگ شده همش دارم با خودم کارایی که انجام میدی رو مرور میکنم عشقم   خداروشکر که این هفته بابا هم کنارته ، مامانی هم مدام داره با اس ام  اس گزارش حالتو بهم میده ولی من بازم دلم برات شور میزنه...... مامان خیلی دوست داره عروسک خانوم     ...
1 تير 1392

سپینود و دختر عمه ها

عشق مامان پردیس جون و پانیا خیلی شما رو دوست دارن ،مطمئنم وقتی بزرگ بشی دوستای خوبی برا همدیگه میشید اینم یه عکس بابایی و نوه ها     ...
22 خرداد 1392

کوجولوی مامان

سلام دخترکم... الان چند روزه که موها و پاهاتو شناختی قربونت برم ، وقتی شیر میخوری موهاتو میکشی اونم خیلی محکم نمی دونم دردت نمی گیره عروسک خانوم پاهاتم تو دستت میگیری وحتی انگشت پاتو میبری دهنت...تو این حالت خیلی خواستنی میشی عزیزم....                                                                    &n...
21 خرداد 1392

شیرین کاریهای دختر نازم

سلام عشق مامان..... این روزا خیلی شیرین شدی و حرکتای جالبی یاد گرفتی...خیلی راحت غلت میزنی و به دور وبرت میچرخی... بعدش شدید پاهاتو رو زمین فشار میدی تا به جلو حرکت کنی اما چون هنوز قدرتشو نداری زودی خسته میشی و حوصلت سر میره و دوباره به پشت برمیگردی...من و بابایی منتظریم ببینیم کی عسلمون جلو میره تا اون رو هم تو ستون اولین هات ثبت کنیم   وابستگیت به من و بابایی هم خیلی بیشتر شده ولی کلا خانوم من خیلی خوش اخلاقه به همه میخنده مامان فدای مهربونیت بشه دخترکم مامان وبابا خیلی دوست دارن و برا بزرگ شدن و خوشبختیت تمام تلاششونو میکنن...امیدوارم روزی که خودت اینا رو میخونی این رو درک کرده باشی... ...
21 خرداد 1392